حسین منحسین من، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره
بابا احمدبابا احمد، تا این لحظه: 40 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
مامان مریممامان مریم، تا این لحظه: 35 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

حسین زیباترین لبخند خدا

واکسن 4ماهگی

اولین روز چهارماهگی با عزیز بردیمت مرکز بهداشت تا واکسنت را بزنیم قدو وزنت خوب بود وبرای تزریق واکسن این دفعه خودم اومدم پاهات را گرفتم یه کم دردت گرفت وگریه کردی .ولی خداراشکر اصلا تب نکردی .خدایا به خاطر این پسر گلی که بهم دادی ازت ممنونم.   ...
27 خرداد 1393

4ماهگی پسرم

4ماهگیت مبارک پسرم عزیزدلم هر روز داره بزرگتر ودوست داشتنی تر میشه میتونه وارونه بخوابه وسر وپاهاش را بالا بگیره  وغلط بزنه . اولین شب یلدات تو چهار ماهگیت بود بابایی به خاطر تو خونه عزیز کرسی گذاشت وکلی خوش گذشت عکسهای زیادی گرفتیم ولی بیشتر دسته جمعی بود ونشد که تو وبلاگت بگذارم . ...
27 خرداد 1393

شیرخوارگان حسینی

پسر گلم سه ماه ونیمه شدنت مصادف بود با روز حضرت علی اصغر .عمه مامان برات لباس سبز دوخت ومامان جون  وعزیز نیت کردند که تورا روز تاسوعاببرند تعزیه واون جا علی اصغرت کنند . روز همایش شیرخوارگان  من وعزیز وخاله لیلا تو را بردیم مصلی نماز جمعه . اونجا از خدا خواستم که تو را به عنوان یکی از سربازان  حضرت علی اصغر از من بپذیره .انشاالله از قضا روز تاسوعا هوا بارونی بود وتعزیه توی خیابون که هرسال برگزار میشد به خاطر هوا برگزار نشد مامان جون وعزیز خیلی ناراحت بودند از شدت ناراحتی عزیز شب خواب دید که یه نفر بهش گفته که اینقدر ناراحت نباش ومن خودم حسین را علی اصغر میکنم وبراش تعزیه میخونم صبح که شد یکی از همسایه ها گفت که به خاطر ه...
26 خرداد 1393

3 ماهگی پسرم

سه ماهگیت مبارک حسین جون من هرروز داره بزرگتر میشه وشیرین تر به قدری که دل مامان وباباش رابرده .میتونه بلند بخنده و از خودش صداهایی در میاره وقتی بهش چیزی نشون میدم باسرعت ودودستی ازم میگیره وپسرکم داره کم کم کچل میشه هروز روی بالشی که میخوابه پراز مو میشه .وجالبتر ازهمه موقعی که شیر میخوای صدای نچ نچ در میاری این کارت خیلی شیرینه همه دوست دارند ...
26 خرداد 1393

واکسن 2ماهگی

از چند روز قبل از واکسن زدنت همش دلشوره داشتم چون از تب کردنت میترسیدم تا اینکه بالاخره زمانش رسید قبل از رفتن بهت قطره استامینوفن دادم وقتی رسیدیم چکاپت کردن که خدار راشکر وزن وقد ودورسرت خوب بود وبعد رفتیم برای تزریق واکسن .عزیزنگذاشت من پیشت بیام و خودش پاهات را گرفت وقتی آمپول را زد یه دفعه صدات بلند شد وبه شدت گریه کردی .از صدای گریه تو قلبم به درد اومد .مامان برات بمیره که دردت اومد. وقتی رسیدیم خونه من وبابایی برات حوله گرم گذاشتیم وهمش تبت را چک میکردیم نزدیکای بعداز ظهر تبت بیشتر شد ولی قابل کنترل بود ولی درد داشتی .اون شب تا صبح نخوابیدم وفقط بالای سرت نشسته بودم ولی خداراشکر همه چیز به خوبی تموم شد. ...
24 خرداد 1393

2ماهگی پسرم

پسر خوشکلم دوماهه شده میتونه صدامون را تشخیص بده وقتی باهاش حرف میزنیم از هیجان دست وپاش را به سرعت حرکت میده وازهمه بهتر برامون میخنده ...
24 خرداد 1393

ختنه پسری

بعداز 40 روزگی تصمیم گرفتیم تو را ختنه کنیم بابایی چون طاقت گریه ودرد تورا نداشت نوبت دکتر را زمانی زد که خودش نباشه برای همین در 42 روزگی عزیزوباباومامان جون وخاله لیلا تورا بردند مطب دکتر وبه من اجازه ندادند که باهاشون برم این جور که تعریف کردند آمپول بی حسی را که بهت زدند یه کم گریه کرده بودی وخوابت برده بود بعداز اتمام کار عمو حسین من را برد دم در مطب ولی من نرفتم تو ومنتظر شدم تا تو را آوردند مثل همیشه آقایی کردی وپسر خوبی بودی واتفاقا اون شب را به خوبی پشت سر گذاشتی. حسین وعزیز مامان جون بابا وآقایون دکتر ...
24 خرداد 1393

40روزگی

پسر گلم چهل روزگیت مبارک . حسین عزیزم این چهل روز باهر سختی وآسونی گذشت تو خیلی خوب بودی مامان را اذیت نکردی  تقریبا همه برای دیدنت اومدند فامیل.همسایه ها .دوستای بابا.دوستای مامان .به غیر از یکی از عزیزترین  دوست مامان  که خیلی دوست داشتم تو را  روزهای اول ببینه ولی نیومد علتش را نمیدونم شاید من دیگه تو قلبش جایی ندارم وگرنه حتما با اومدنش من را خوشحال میکرد ان شاالله یه روزی وقتی بزرگ شدی بهش بگو که خاله جون من ومامانم خیلی دوست داریم وهمیشه تو دلمون جا داری. .خلاصه همه برات کادو آوردند دست همشون درد نکنه. مامان جون وعزیز برای چهل روزگی تورا حمام بردند وتو بعدازحمام کردن  حسابی خوابت برده . ...
24 خرداد 1393

1ماهگی پسرم

یک ماهه شدن پسر گلم مبارک . در آستانه یک ماهه شدن بودی که صورتت به شدت قرمز شد وشروع به پوست ریختن کرد بردیمت دکتر وگفت به خاطر بوسیدن اینطور شدی و برات پماد داد که به صورتت بمالیم ونگذاریم کسی بوست کن تا اون صورت نازت خوب بشه. ...
24 خرداد 1393