11ماهگی پسرم
دردونه مامان دیگه داره به یک سالگیت نزدیک میشیم .زمان میگذره وتو هرروز بزرگ وبزرگتر میشی برات بگم ازاین روزها که واقعا شیرین شده ای کارهای زیادی یاد گرفته ای همش دوست داری ددر بری وقتی کسی بره بیرون اینقدرجیغ میزنی که مجبور میشند تورا با خودشون ببرند .به صورت چهارپا از پله ها بالا میری .کلمه دایی وعزیز را یادگرفته ای ومیگی (دای دای -عجیج)وهمچنین صدای چندتا از حیوانات را بلدی .چندتا از اعضای بدنت را هم میشناسی .واز بازی کلاغ پر هم خیلی خوشت میاد.وبالاخره اولین قدم تو در این ماه بود یه چند روزی بود که همش میخواستی قدم برداری ولی انگار میترسیدی یه شب کفشات را پات کردم یه قدم باهاش رفتی تا اینکه روز بعد گذاشتمت خونه مامان جون که یکدف...
نویسنده :
مامان مریم
16:02