17ماهگی پسرم

جوجه مامان این روزها شیرین کاریها و شیرین زبونیات خیلی زیاد شده دوست داری بشینی روی سه چرخت وبازی کنی اعضای بدنت را کاملا میشناسی دوتا از رنگها را یاد گرفتی حیوانات را بلدی وبا اسم میگی دایره لغات تو :گوش(جوش)،چشم(چش)،دماغ(مما)،چای(چا چا)،نی نی(ننی)،داداش مهدی(دادا)،زندایی(زدای)،عمه(عم)،انار(انا)،نه(نه):وقتی بهت میگیم فلان کس را دوست داری میگی نه ،زرد(ارد)،تخم مرغ(مغ)،شیر(شی)،اسب(اس)،گاو(ما)،جوجه(جی جی)،سگ(هاپو)،کلاغ(گار گار)وبه شیر خوردنت هم میگی (انم)یعنی از من این کلمه را مامان جون یادت داده 

قشنگترین اتفاق در این ماهگرد تو بارش برفی بود که بعداز چها سال زمین اصفهان را سفید پوش کرد ،چند روز همش هوا برفی بود توهم هر روز صبح که بیدار میشدی میرفتی پشت پنجره ومیگفتی بف بف.

خداوند را به خاطر این نعمت بزرگش شاکریم.