تولد دوسالگی

حسین جونم ،نفسم ،عشقم دوسال از باهم بودنمان گذشت ،وچقدر زود همه چیز میگذره وبه خاطره تبدیل میشه ،عزیزم بعضی وقتها باورمون نمیشه که این قدر بزرگ شده ای ،لذت میبریم از زمانهایی که بهمون میگی مامان وبابا .خدا جونم ازت به خاطر این نعمت بزرگت ممنونم ،از اینکه ما را لایق پدر ومادر شدن دونستی واقعا سپاسگذاریم.

امسال میخواستیم که برات یه جشن تولد مفصل بگیریم ولی نظرمون عوض شد و تصمیم گرفتیم که مناسبت تولدت تو را ببریم قم زیارت حضرت معصومه وجمکران ،ان شاالله حضرت معصومه وحضرت  مهدی همیشه نگهدارت باشند فکر کنم بهترین کاری که میتونستیم برات بکنیم همین بود ،تو این سفر عزیز وخاله لیلا ومهدی هم باهامون بودند اونجا برات شکلات نذر کردیم و واقعا سفر خوبی بود.

حسین جون من از اول تصمیم گرفتم که تورا دوسال کامل شیر بدم وهمین طور هم شد خیلی افراد بهم گفتند که زودتر از شیر بگیرمت ولی چون حق تو بود اصلا دلم نمیخواست که حقت پایمال بشه برای همین سر قولم موندم وگفتم دوروز بعداز تولدت از شیر بگیرمت ولی از دکتر سوال کردم وگفت بذار هوا خنک بشه ،یعنی برای اول پاییز که تو اذیت نشی بنابراین تو یک ماه دیگه هم میتونی شیر بخوری

دایره لغات حسین:مان جون ( مامان جون)،  باجون(باباجون)،  بابا احمد،  مامان مم(مامان مریم)،  قند(قند)،  باجی(بازی)،  بسنی(بستنی)،   پاک(پارک)،  گاغ(داغ)  ،  پیل(فیل)،  ممون(میمون)،  کیک(کیک)،  یک دو سه چهار پنج(یک دو پنج)،  عموتق(عموتقی)،  ابو(ابرو)،  آجی نانار(آجی نگار)،   عمو اپر(عموجعفر)  ، عمو ابپز (عموابولفضل)،  آجی موبنا(آجی مبینا)،  عمو اضا(عمورضا)،  دایی سف (دایی یوسف )،  گوگولی(خروس) ،  باوون(بارون)  ،  ممس(مگس)،  دتر(دکتر)،  آب اخ(آب یخ)،     

ادامه لغاتی که یاد گرفته ای ...آب اخ (آب یخ)،   س(سس)،  موچی(مورچه)،  سوس(سوسک)،  آداس(آدامس) ،  قص(دارو)،  ایجا(اینجا)،   علی اضا(علیرضا)،     ممد(محمد)

وقتی میگیم اسمت چیه :حسن(حسین)،        فامیلت:ع ظی می (عظیمی)،        فرزند:احمد،    اسم مامانت :مم،         اسم داداشت :دادا مهتی(داداش مهدی)،       اسم عموت:عمو اضا(عمو رضا)،       اسم دوستت: آییا(آریا)  ،   صبحهاکه از خواب بیدار میشب

ی میگی بابایی کار  (یعنی بابایی رفته کار ) ، 

قسمتهایی از شعر چشم چشم دو ابرو وعمو زنجیرباف وچندتا شعرهای عمو پورنگ وصلوات را بلد شده ای وبا من میخونی.